آیین دسته چوبی آیین فراموش شده ای که با ثبت ملی دوباره احیا شد
این مراسم در آذرماه سال 1391 در فهرست میراث ناملموس ملی کشور به ثبت رسید
دسته چوبی به این شکل است که افراد یک چوب یا نی به طول یک متر را به طور عمودی به دست می گرفتند و بر بالای سر می بردند و آن را به بالا و پایین حرکت می دادند و با دست دیگر سینه می زدند و نوحه های خاصی را در مسیر راه می خواندند.
تشکیل دسته چوبی با روشن کردن چند مشعل و به دست گرفتن چوب انجام می شود، آن گاه با شعار «مدد یا علی» حرکت عزاداران به سمت محلات دیگر آغاز می شود.
اسدالله معطوفی نیز در کتاب ضرب المثلها، کنایات و باورهای مردم گرگان درباره دسته چوبی می نویسد: “شبیه زنجیرزنی بود با این تفاوت که افراد هر یک چوبی به دست می گرفتند و همزمان با نوحه خوانی چوبها را تکان می دادند و گاهی چوب به چوب میکردند.
بر سر هر چوب فلز یا قپه ای گرز مانند یا فلز برنجی شش پر (شش گوش) نصب میشد. افراد دسته چوبی غالبا در میدانگاهی محلات به عزاداری می پرداختند. تعدادی از آنها مشعل گیر بودند. آنها مشعل هایی را به دست می گرفتند تا فضای مراسم عزاداری را روشن نگه دارند.”
این دسته ها وقتی به داخل محلات می رسند، ابتدا مشعل داران وارد محل می شوند. آن گاه مردم جهت آن که آتش خاموش نشود، پارچه، نفت، نخ پنبه و یا هر چیز سوختنی را به داخل مشعل می ریختند تا آتش شعله ور شده و از خاموش شدن جلوگیری شود. معطوفی در بخش دیگری از کتاب خود آورده است : “در تعدادی از محلات استراباد به همراه دسته چوبی طوق یا علم نیز حمل میشد. برای روشن نگه داشتن مشعلهای دسته، مشعلداران پس از ورود به هر محل دم میگرفتند؛
آنها می گفتند: نفت بده، کهنه بده، زیرانداز، نذر حسین و عباس هر چی دارین بیارین.
شاه بیت مراسم دسته چوبی چنین بود؛ ما غلامان علی/ چوُ به دوران مِزَنیم/ تیر بر فرق یزید نامسلمان مِزَنیم.” سپس مشعل داران این مشعل ها را در محل دور میدهند.
بعد از ورود مشعل به محله، عزاداران چوب به دست وارد محل می شدند. تفاوت دسته چوبی با دسته سینه زنی در این است که در دسته سینه زنی، عزاداران در محل توقف میکنند و یک یا دو نوحه در آن جا می خوانند، ولی در دسته چوبی چنین نیست، فقط همان اشعار خاص را می خوانند و در پایان هم با شعار ای اهل عزا خدا نگهدار از محل خارج می شوند، سپس به محل دیگری می روند.
اشعاری دسته چوبی معمولاً مضمون پشتیبانی از خون شهدا و آمادگی برای جنگیدن با دشمنان و جان نثاری برای اهل بیت (ع) را داراست.
با پایان یافتن آیین دسته چوبی، عزاداری دهه اول محرم محلات شهر گرگان به پایان می رسد.
معطوفی در کتاب خود می گوید: “دسته چوبی تا دهه 1340 و به صورت پراکنده تا دهه 1350 مرسوم بود. ولی اوج آن به قول شاهدان در قید حیات، تا اواخر دوره قاجار و اوایل دوره رضاشاه بود.”
در آن زمان، اکثر محلات دارای دسته چوبی بودند. با گذشت زمان، از رونق دسته چوبی کاسته شد و محلات یکی پس از دیگری این آیین را تعطیل کردند، مثلاً محله سبزه مشهد هر ساله تا اواخر دهه شصت دارای دسته چوبی بود، ولی از آن تاریخ به بعد آن را تعطیل کردند. تنها محله ای که آیین دسته چوبی آن از بین نرفته و تا به امروز رایج است، محله میخچه گران است.
مرحوم آیت الله سیدمحمد رئیسی گرگانی در کتاب خاطراتش درباره دسته چوبی گرگان نوشته است: ” در افواه مردم گرگان از قدیم آمده که از طرف حضرت ابا عبدالله الحسین نامه ای برای شیعیان استراباد آمد که از آنها طلب نصرت کرده و چون نامه واصل گردید، در میان مردم تنها یک نفر بود که میتوانست نامه به عربی را بخواند و نام او مصطفی بود. نامه و نوشته را رقمیه یا رقم هم گویند.
باری مصطفی آمد و نامه را که متضمن طلب نصرت و یاری بود از بلندی سکوی پیرتکیه درب نو برای مردم قرائت کرد و مردم شیعه و دوستدار اهل بیت به هیجان آمده، هر کدام نیزه ای گرفته و با اسب یا پیاده در بیرون شهر جمع شده و پس از تهیه و تجهیز به طرف کوفه و کربلا حرکت کردند. وقتی به حوالی قم رسیدند، مردم شیعه آنجا را عزادار یافتند.
معلوم شد که خبر شهادت امام حسین و یاران او واصل گشته است. این سپاه از گرگان به صورت نظامی حرکت می کرده و سرودهای خاصی می خواندند که به آن سه پا یا سپاه می گفتند.
آنها بالای نیزه خود پارچه سه گوش سیاه رنگی نصب کردند و همانند لشگر شکست خورده بر سر و سینه زده و نیزه را بالا و پایین برده و یک پا را به زمین می کوبیدند و اینچنین میخواندند «وای عزایی شده/ وای عزایی شده/ امر الهی شده/ به دشت کرب و بلا/ حسین فدایی شده/ …/ حیدر است حیدر است/ حق جانب حیدر است/ حیدر حق و حق حیدر است/ حیدر علی/ حیدر علی/.»
آنها به همین شکل وارد شهر گرگان شدند و از همان سال 61 هجری تاکنون، بعد از شبهای دهه اول محرم از محله درب نو و میدان و محلات قدیم گرگان، بعد از عزاداری و سینه زنی، جوانان و بعضی پیرها دسته چوبی یا سپاهی را به این شکل که گفتیم اجرا می کنند و این فرم از عزاداری مختص گرگان است و این مراسم از شهر دیگری شنیده نشده است.”