کوچه ی آشتی کنان
بافت متراکم و کوچه پس کوچه های آشتی کنان، منظر شهری آشنای مناطق کویری است،
اما اینبار در اقلیم معتدل و مرطوب این منظر خود را در شهر گرگان به نمایش می گذارد.
گرگان به تدریج و به صورت ارگانیک شکل گرفته است و سه محله اصلی نعلبندان، سبزه مشهد و میدان به همراه مراکزشان ساختار اصلی بافت را شکل داده اند.
کوی های اصلی بافت، شمالی جنوبی و کوچه های فرعی شرقی – غربی هستند اما تنگی معابر، در شهری با اقلیم گرگان با وجود رطوبت بالا معمول نیست، در اکثر شهرهای شمالی ایران بافت کم تراکم و خانه ها با فاصله زیاد از یکدیگر قرار دارند.
اما علت شکل گیری چنین ساختاری در شهر گرگان مساله اصلی مورد بحث در این گزارش است.
آیا ساختار اصلی بافت گرگان تقلیدی صرف از شهرهای دوران خود اما در اقلیمی متفاوت بوده است یا حکمتی دیگر در آن دخیل است؟
این مساله را می توان از چندین منظر مورد بحث قرار دارد. به نظر می رسد علت شکل گیری این شهر به این طریق، فراتر از تقلید صرف باشد زیرا پرهیز از بیهودگی و خودبسنده بودن – که از ارکان اصلی معماری ایرانی است – خود را در معماری های بی معمار گذشته به نمایش می گذارد.
برای مثال یزد رابطه ای سالم با اقلیم خود برقرار می کند و همین طور بوشهر با همان منطق راهکارهای ساده ای برای زندگی در اقلیم گرم و مرطوب در اختیار شهروندانش قرار میدهد.
لذا بعید به نظر می رسد که گرگان که به صورت ارگانیک شکل گرفته است از این قاعده مستثنی باشد.
مطابق اسناد تاریخی و سفرنامه های قدیمی، شهر گرگان دارای چندین بازار است که بازار نعلبندان از جمله مهمترین آنها بوده است.
این امر می تواند نشان از تجاری بودن کاربری شهر از ابتدای شکل گیری آن باشد. لذا می توان این فرض را پذیرفت که شهر گرگان از ابتدا شهر بوده است و نه روستا و این امر می تواند دلیل بر تفاوت آن با روستاهای اطرافش باشد.
تاریخ پیدایش شهر به دوران هخامنشیان باز می گردد و از آن زمان بارها مورد تصرف اقوام مختلف از اسکندر تا اعراب و مغول و ازبکان در دوران صفویه قرار گرفته است.
به علاوه اطراف شهر برج و باروهایی وجود داشته و شهر دارای چهار دروازه بوده است و این خود می تواند نشان از نیاز به امنیت در شهر باشد .
از این رو تراکم شهر می تواند راهکاری برای برطرف کردن این نیاز بوده باشد. همچنین ساکنان شهرهای تجاری اکثراً تجار و مهاجرینی هستند که بار عادات و فرهنگهای سرزمین مادری خود را با به دوش می کشند.
در زمان قاجار، ترکان به این شهر کوچ کرده اند تا از هجوم اقوام ترک از این منطقه جلوگیری شود و همانطور که در بافت گرگان هم مشاهده می شود نظام تابستان نشینی و زمستان نشینی در خانه های اعیان که عموماً تاجر بوده اند، به شهر وارد شده است.
شکل گیری حیاط های تو در تو و مرکزی و در نتیجه آن همسایگی های نزدیک به هم – مشابه آنچه در یزد یا کاشان دیده می شود – می تواند باعث ایجاد گذرهای کم عرض ۳ متری در شهر گرگان باشد. در مقابل، خانه های ساکنان از طبقه متوسط و پایین، مشابه خانه های روستایی اقلیم معتدل و مرطوب تک اتاق خوابه است.
در طراحی تدریجی شهر گرگان مساله اقلیم خلاقانه تر از دیگر شهرهای این منطقه حل شده است.
کوچه های باریکی که بین دو بنا به وجود می آیند و راستای شمالی جنوبی دارند مانند تونل باد عمل کرده و رطوبت را از ساختمان دور می کنند.
همچنین با ایجاد گربه رو در زیر ساختمانها از نفوذ رطوبت به داخل بنا جلوگیری می شود. ب
ه طور کلی آنچه که در بافت قدیم شهر گرگان مشاهده می شود برخوردی جدید با مفهوم شهر در معماری ایرانی است به طوری که هویت شهر یا شهر بودن گرگان مشابه دیگر شهرهای دوران خود شکل گرفته است و مسائل اقلیمی با راهکارهای دیگری حل شده اند.
به این معنا که شکل گذرها و معابر بافت قدیم گرگان، نه از اقلیم بلکه از هویت و فرهنگ مردمان برخاسته است.
با تعمیم این مطلب به شهرهای دیگر می توان اینگونه برداشت کرد که عامل اصلی شکل گیری شهرهای ایرانی نه فقط اقلیم بلکه فرهنگ و سبک زندگی مردمان بوده است.
این خود می تواند نشان از وجود یک ساختار و مبانی نظری قوی در حوزه طراحی شهری در معماری ایرانی باشد که حفظ و ترمیم آن اکنون می تواند کمک شایانی به ساماندهی شهرهای امروزی بکند.